سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مطالب اینترنتی
 

در اینستای ستاره‌های خارجی؛ بی‌تی‌اس یا اِکسو؟!


 

  • در اینستای ستاره‌های خارجی؛ بی‌تی‌اس یا اِکسو؟!

    برترین‌ها: اینستاگرام، این روز‌ها تبدیل به دفترچه خاطرات تصویری خیلی‌ها شده است. بسیاری از چهره‌های شناخته‌شده دنیای هنر و ورزش هم، از این طریق با طرفداران خود در دورترین نقاط جهان در ارتباط هستند. از سوی دیگر سعی دارند با این روش هواداران بیشتری نیز برای خود دست و پا کنند که این نیز خود به یک رقابت حیثیتی میان سلبریتی‌های قرن 21 تبدیل شده است.

    حتی گاهی اوقات عکس‌هایی به اشتراک می‌گذارند که جنجال بسیاری به راه انداخته و خبرساز می‌شوند، توجه رسانه‌ها و مردم به آن‌ها جلب می‌شود و شهرت بیشتری نیز برای آن‌ها به ارمغان می‌آورند. در این سری مطالب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده‌ای از عکس‌های چهره‌های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم.

    «آریانا گراندی» همراه با مادر و مادربزرگش در برابر دوربین مجله‌ی «ووگ».

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    خود «هالزی» هم به اینکه خیلی در ماشین سلفی می‌گیرد اعتراف کرده است، ولی خوب باید اعتراف کنیم که این کار برای سرگرم نگه داشتن خودمان در ترافیک راه حل خیلی خوبی است.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «ماریا کری» روی جلد مجله‌ی «کازمپالیتن».

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «سلن دیون» این عکس را پیش از اجرای فوق العاده‌ای که در «هاید پارک» لندن داشت به اشتراک گذاشت.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «کریستینا اگیلرا» در سفر به بلژیک در ادامه‌ی تور کنسرت هایش.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «جنیفر لارنس» سر صحنه‌ی فیلمبرداری فیلم جدیدش. مو‌های جنیفر کمی تیره‌تر از قبل شده اند.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «ریحانا» در فوتوشوت جدیدش در برابر دوربین «هارپرز بازار» چین.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    شایعات در مورد رابطه‌ی «شان مندز» با «کامیلا کابیو» با عکس‌های زیادی که این اواخر از آن‌ها در کنار هم منتشر می‌شوند، دارند روز به روز بیشتر و جدی‌تر می‌شوند.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    این هم «کامیلا کابیو» در کنار «بیلی ایلیش» که به تازگی موهایش را سبز فسفری کرده و همه لباس هایش را هم با رنگ مویش ست می‌کند.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «مالوما» که به تازگی همراه با نامزدش در تعطیلات در اسپانیا به سر می‌برد با این عکس گفته بود که ایستگاه بعدی اش اوکراین است.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    مثل اینکه «دوا لیپا» قصد ندارد گلستونبری را ترک کند و دارد حسابی در فستیوال گسلتونبری حوش می‌گذراند. راستی، هفته‌ی گذشته خبر‌هایی هم در مورد رابطه‌ی دوا لیپا با «انور حدید» منتشر شده بودند.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «جان لجند» که این روز‌ها برای تعطیلات همراه با خانواده اش به ایتالیا سفر کرده است همراه با دختر کوچولویش در حال خوردن بستنی‌های معروف ایتالیایی است.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «کریسی تیگن» هم مثل هر خانم دیگری در سفر هم دست از خرید کردن برنمی دارد و بچه‌ها را به همسر جان سپرده است تا خودش با خیال راحت خرید کند.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «شاهزاده هری» و «مگان مارکل» در مراسم غسل تعمید پسرشان.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «ادل» هم برای تماشای اجرای «سلن دیون «به هاید پارک رفته بود. از ظاهر ادل اینطور به نظر می‌رسد که او این روز‌ها شدیدا درگیر رژیم و ورزش باشد.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «اد شیرن» اسکلتی!

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «سلینا گومز» در حال گردش با هاپو کوچولوی جدیدش.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «کیم کارداشیان» روی جلد مجله‌ی «WSJ».

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «داکوتا جانسون» بعد از رفتن به کلاس یوگا در صبح روز یکشنبه.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    ظاهرا «زک افران» و «الکساندرا داداریو» که زمانی گفته می‌شد عاشق هم هستند، دوست‌های خوبی هستند که از دوران بازی در فیلم «گارد ساحلی» رابطه شان را با هم حفظ کرده اند.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «کمرون بویس» هنرپیشه‌ی سریال «جسی» در سن بیست سالگی و در اثر تشنج در خواب درگذشت.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «جسیکا چستین» در حاشیه‌ی مسابقه‌ی فینال جام جهانی فوتبال زنان. تیم ملی آمریکا بار دیگر این جام را به خانه برد.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «جنسن اکلس» و دخترش در روز جشن استقلال آمریکا.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «میشا کالینز» با این عکس از هوادارانش دعوت کرد تا به صفحه‌ی فیسبوک او رفته و گفتگوی زنده‌ی او و دوستش را دنبال کرده و با آن‌ها در مورد خطر‌های بازی پتانک صحبت کنند.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    رابطه‌ی «هیو جکمن» و همسرش از آن عشق‌هایی است که آدم را به تحسین وامی دارد.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «کریس همزورث» در این پست تبلیغاتی برای «هوگو باس» از تمام جذابیتش مایه گذاشته است!

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «آرمی همر» و فرزندانش در حال لذت بردن از یک روز زیبای تابستانی. این عکس از صفحه‌ی اینستاگرام همسر آرمی گرفته شده و خود او این روز‌ها فعالیت چندانی در اینستاگرام ندارد.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «امیلیا کلارک» هم مثل «دوا لیپا» از طرفداران پر و پا قرص فستیوال گلستونبری است و همراه با دوستانش در آنجا حسابی خوش گذرانده است.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «ناتالی امانوئل» و گربه‌ی همسایه شان که از این زاویه بیشتر به پلنگ شباهت دارد!

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «جیسون موموا» و همسرش «لیسا بونت» از لحاظ ظاهری زیاد به هم نمی‌خورند، ولی از نظر شخصیتی تفاهم و شباهت زیادی با هم دارند!

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «چارلی پوث» فعلا که کچل تشریف دارد، پس احتمالا این عکس را از آرشیو عکس هایش به اشتراک گذاشته است.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «نیک جوناس» در سفر به ایتالیا پا در کفش آشپز‌های ایتالیایی کرده و دست به کار درست کردن پاستا شده است.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    اصلا فکر می‌کردید که «وودی هرلسون» و «بندیکت کامبربچ» دوست صمیمی باشند؟

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    این هم یک عکس از دومین جشن ازدواج «جو جوناس» و «سوفی ترنر» در پاریس.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    بیایید در مورد موزیک ویدیوی جدید «مایلی سایرس» صحبت نکنیم!

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    یعنی چه چیزی باعث شده قیافه‌ی «دریک» به این حالت در بیاید؟!

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «آنجلینا جولی» در سفر به پاریس.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «بیانسه» در مراسم افتتاحیه‌ی انیمیشن «شیر شاه». او در این انیمیشن کار صداپیشگی شخصیت «لانا» را انجام داده است.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «دونالد گلاور» یا همان «چایلدیش گمبینو» هم در این انیمیشن کار صداپیشگی شخصیت «سیمبا» را انجام داده است.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «راک» در حال شنا کردن همراه با دختر کوچولویش در تعطیلات روز استقلال آمریکا.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «رانویر سینگ» با گریم شخصیت فیلم جدیدش به نام «83». در این فیلم او نقش «کاپیل دو» بازیکن و مربی سرشناس کریکت هندوستان را بازی می‌کند. رانویر هفته‌ی گذشته 34 ساله شد.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «رانویر سینگ» با این عکس از همسرش «دیپیکا پادوکونه» تولدش را به خودش تبریک گفته بود!

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «وارون دهاوان» همراه با سایر رقصنده‌های فیلم «رقصنده‌ی خیابانی 3».

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «کاترینا کایف» زیر این عکسش نوشته بود به همین زودی خبر هیجان انگیزی برای هوادارانش خواهد داشت. از این لباس برند «ریباک» که پوشیده است می‌شود حدس زد یک کمپین تبلیغاتی برای برند «ریباک» در راه است.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    این همه خوشحالی که در چهره‌ی «دیشا پاتانی» موج می‌زند به خاطر همین یک تکه کیک شکلاتی است که جلویش گذاشته شده است!

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    به نظر شما هم «ریتیک روشن» عاشق به نمایش گذاشتن رنگ چشم هایش است؟

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «جیسو» خانم گل گلی!

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    یک عکس گروهی از اعضای «بی. تی. اس» در سفر به اوزاکای ژاپن در ادامه‌ی تور کنسرت هایشان.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «جی چانگ ووک» هفته‌ی گذشته سی و دو ساله شد.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    وداع اعضای گروه «اکسو» با «کیونگ سو» که دارد سرباز می‌شود.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    یعنی این سگ گوگولی با این لباس‌های فرفری مال خود «لیتوک» است؟

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «کیم هی چول» هم امروز سی و پنج ساله شد.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «لیسا» در سفر به پاریس.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «نسلیهان آتاگول» در کنار همسرش «کادیر دوئولو». البته کادیر در حالت عادی خیلی جوانتر و جذابتر است و تغییر ظاهر فعلی اش برای بازی در سریال جدیدش است.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «آسلی انور» در یک پست تبلیاتی برای «دفکتو».

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    یک سلفی خیلی خیلی نزدیک از «دمت ازدمیر».

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «بورجو ازبرک» روی جلد مجله‌ی «BeStyle».

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «بوراک ازچیویت» در پایان سفرش به بیروت از مردم خونگرم لبنان به خاطر همه چیز تشکر کرد.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    مثل اینکه پسر «گولبن ارگن» هم از طرفداران پر و پا قرص «هری پاتر» است.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    یک عکس خیلی فیلتردار از «تمنا تابش».

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    به نظر شما هم «سیتا قاسمی» شبیه «مژده جمال زاده» است؟

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «غزل سادات» در سفر به بدروم ترکیه.

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)


    «حفیظ اله محمدی» در حال شکوه و شکایت از هوای گرم کابل!

    در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (186)




موضوع مطلب :

به یاد حمید سمندریان؛ پدر تئاتر معاصر ایران


 

  • به یاد حمید سمندریان؛ پدر تئاتر معاصر ایران

    884815

    22 تیر 1398 - 17:12

    3947 

    روزنامه همدلی: حمید سمندریان، کارگردان و استاد ایرانی تئاتر و بازیگری، از سرآمدان نسلی از کارگردانان نامدار نمایش همچون عباس جوانمرد، علی نصیریان، بهرام بیضایی، رکن‌الدین خسروی و آربی آوانسیان به‌شمار می‌رفت که تئاتر را در ایران دهه‌های 1340 و 1350 به جایگاهی جدی رساند.

    سمندریان که تئاتر را هم‌زمان با تحصیل در دبیرستان، از کلاس‌های تئاتر و هنرپیشگی حسین خیرخواه، شباویز و نصرت کریمی که زیر نظر عبدالحسین نوشین اداره می‌شد شروع کرده بود، به موسیقی نیز علاقه بسیاری داشت، به طوری که ویلون می‌نواخت و از شاگردان محمود ذوالفنون، برادر بزرگتر جلال ذوالفنون بود. وی پس از دبیرستان به اروپا سفر کرد و در آلمان دوره مهندسی شوفاژ سانترال را در دانشگاه صنعتی برلین گذراند، ولی پس از آن به کنسرواتوار عالی موسیقی و هنر‌های نمایشی هامبورگ رفت. سمندریان بعد‌ها به موسسه ادوارد مارکس پیوست تا تئاتر را جدی‌تر بیاموزد. او طی شش سال تحت آموزش ادوارد مارکس، اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری را آموخت و هم‌زمان در آلمان به صورت حرفه‌ای مشغول به کار شد.

    سمندریان؛ جاودانه بی‌تکرار

    سمندریان پس از پایان این دوره، به دعوت اداره هنر‌های نمایشی دراماتیک اداره کل هنر‌های زیبای ایران به کشور برگشت. نخستین کار وی، تله‌تئاتر «جراحی پلاستیک» نوشته «پیر فراری» بود که در سال 1340 برای تلویزیون ملی ایران کارگردانی کرد. یک سال بعد او و تیمش در اداره هنر‌های دراماتیک، سالن 50 تا 60 نفری درست کردند که چند برنامه نمایشی در آن اجرا شد. سمندریان اولین اثر خود، نمایشنامه «دوزخ یا در بسته» نوشته «ژان پل سارتر» را در همین تالار نوبنیاد روی صحنه برد و کار نمایش را پیوسته ادامه داد. وی همچنین با همکاری «مهدی فروغ» به تاسیس هنرستان آزاد هنر‌های دراماتیک که وابسته به هنر‌های زیبای کل کشور بود دست زد. در ادامه، حمید سمندریان به دعوت مهندس هوشنگ، مهدی برکشلی و با همکاری مهدی نامدار، دانشکده تئاتر دانشگاه تهران را بنیان گذاشتند و وی در سال 1348 تدریس در دانشکده هنر‌های زیبا را آغاز کرد.

    سمندریان پس از انقلاب 1357 ایران و در پی انقلاب فرهنگی، به دلیل سوءظن به گرایش به کمونیسم به خاطر ترجمه «دایره گچی قفقازی» از فعالیت دانشگاهی منع شد. در نتیجه به ناچار رستورانی باز کرد تا خود و چند نفر از دانشجویانش، از این راه امرار معاش کنند. پس از مدتی با وساطت شاگرد سابق وی، بهروز غریب‌پور که در آن دوران مورد وثوق بعضی از کسانی بود که به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وارد شده بودند، از این اتهام تبرئه شده و قرار شد به دانشکده هنر‌های زیبا برگردد.

    در نیمه نخست دهه 1370 ناصر باباشاهی رئیس دانشکده هنر و معماری دانشگاه تهران از حمید سمندریان دعوت کرد تا گروه نمایش این دانشکده را راه‌اندازی کند و بدین ترتیب سمندریان پایه و اساس این گروه را گذاشت. در سال 1373 به تاسیس کلاس‌های آزاد بازیگری و کارگردانی دست زد که هنرجویان بسیاری از آن‌جا دانش‌آموخته شدند و به عرصه حرفه‌ای هنر وارد گردیدند.

    سمندریان؛ جاودانه بی‌تکرار

    سمندریان در سال 1342 گروه تئاتری پازارگاد را تشکیل داد که اعضای آن پرویز پورحسینی، سعید پورصمیمی، پری صابری، اسماعیل محرابی، جمشید مشایخی، پرویز کاردان، محمد حفاظی، منوچهر فرید، ثریا قاسمی، اسماعیل شنگله و مهدی فخیم‌زاده بود. این گروه به شکل یک شرکت تعاونی فعالیت می‌کرد و، چون اداره هنر‌های زیبا به خاطر رویکردشان به متون فرنگی حمایتشان نمی‌کرد، دست به دامان انجمن‌های ایتالیا و فرانسه و آلمان و روسیه می‌شدند.

    سمندریان برخی از مهم‌ترین متون نمایشی از نویسندگان شاخص ادبیات نمایشی غرب همانند فردریش دورنمات، برتولت برشت، آنتون چخوف، اوژن یونسکو، آرتور میلر، ماکس فریش، ژان آنوی، تنسی ویلیامز، ژان پل سارتر و هنریک ایبسن را ترجمه و سپس کارگردانی کرد. از این منظر باید او را یکی از کارگردانان شاخص تئاتر در تاریخ تئاتر ایران به‌شمار آورد که سهمی جدی در آشنایی مردم و علاقه‌مندان تئاتر و نمایش با متون و آثار کلاسیک و برجسته تاریخ تئاتر جهان داشتند.

    سمندریان از سال 1339 با اجرای «دوزخ» ژان پل سارتر خود را در جامعه هنری مطرح کرد. پس از آن چند نمایش دیگر مانند اشباح «هنریک ایبسن» را اجرا کرد. در سال 1342، نمایش «مرده‌های بی‌کفن» و «دفن» ژان پل سارتر را اجرا کرد که با مشکل ممیزی شدید روبه‌رو شد، به طوری که در برخی از شب‌ها مجبور شد بعضی دیالوگ‌های این نمایش را حذف کند. سمندریان در سال 1342 «باغ وحش شیشه‌ای» تنسی ویلیامز را با بازی پرویز فنی‌زاده و شهلا ریاحی اجرا کرد.

    وی در سال 1346 با ارائه اجرایی نو و به‌یادماندنی از «آندورا» نوشته ماکس فریش، تماشاکنان ایرانی را با نوترین دستاورد‌های صحنه‌ای تئاتر اروپا آشنا کرد. در این اجرا سعید پورصمیمی در ایفای نقش اصلی (آندری) بازی دلنشینی عرضه کرد. سمندریان در سال 1347 نیز «هرکول» و «طویله» اوجیاس و همچنین «بازی استریندبرگ» را به نمایش درآورد.

    سمندریان در سال 1350 «کرگدن» اوژن یونسکو را اجرا کرد که نقطه اوج دیگری در کارگردانی وی به‌شمار می‌آمد. همچنین پس از آن نمایش‌های «ملاقات بانوی سالخورده» دورنمات، «بازی استریندبرگ» و «مرده‌های بی‌کفن و دفن» را اجرا کرد. او سپس‌تر موفق به اجرای «ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی» در سال 1368، «دایره گچی قفقازی» در سال 1377، «بازی استریندبرگ» در سال 1378 و «ملاقات بانوی سالخورده» در سال 1386 نیز شد. وی همچنین در سال 1378 «به سوی دمشق» را برای تلویزیون کار کرد.

    حمید سمندریان پرورده تئاتر مدرن اروپا بود. در کارنامه هنری او، کارگردانی آثاری از تنسی ویلیامز و آرتور میلر، دو نمایشنامه‌نویس آمریکایی هم دیده می‌شود، اما او در اصل شیفته تئاتر اروپا بود. نخستین آثاری که پس از پایان تحصیل در آلمان و بازگشت به ایران اجرا کرد، از ژان پل سارتر، اوژن یونسکو و ژان آنوی بود، اما در میدان گسترده تئاتر اروپا نیز سمندریان به تئاتر آلمانی علاقه داشت. او آثار نمایش‌نامه‌نویسان بزرگ آلمانی زبان را می‌پسندید و در طول سالیان به ترجمه برخی از آن‌ها پرداخت. با ترجمه‌های او درام‌نویسان بزرگی مانند ماکس فریش و فریدریش دورنمات به جامعه هنری ایران معرفی شدند.

    سمندریان؛ جاودانه بی‌تکرار

    سمندریان از همان سال‌های ابتدایی دهه 1340، خود را به عنوان کارگردانی که بر ادبیات نمایشی اروپا و آمریکا و دانش روز هنر تئاتر تسلط داشت معرفی کرد. وی در سبک کارگردانی نیز پیرو مکتب تئاتر آلمان بود. در کارگردانی به نقش بازیگر بسیار اهمیت می‌داد، بیش از هر چیز بر رهایی بازیگر از متن، تسلط او بر صحنه و انضباط سخت تاکید داشت و همین امر، اجرا‌های او را در آن سال‌ها و در فضای متن‌محور تئاتر ایران بسیار متفاوت کرد.

    سمندریان از کمبود متون خوب نمایشی در ایران آگاه بود. بر این اساس، از آغاز بازگشت به ایران در سال 1340 به ترجمه برخی از آثار مورد علاقه خود پرداخت. ویژگی اصلی ترجمه‌های سمندریان، زبان تئاتری آن‌هاست. او در تربیت بازیگر به فن بیان بسیار اهمیت می‌داد و طبعاً کار‌های نمایشی را به گونه‌ای ترجمه می‌کرد که اجرای متن و ادای گفتگو‌ها برای بازیگران راحت و آسان باشد.

    سمندریان خود را نویسنده و ادیب نمی‌دانست. در ویرایش ترجمه‌های خود همواره از یاری دوستان صاحب‌نظر بهره می‌برد. وی به‌ویژه به آثار دو نمایش‌نامه‌نویس بزرگ سوئیسی، فریدریش دورنمات و ماکس فریش علاقه‌ای ویژه داشت و به ترجمه آثار آنان به زبان فارسی همت گماشت.

    علاقه سمندریان به دورنمات از زمانی شروع شد که در هامبورگ تحصیل می‌کرد و تنها به آثار نمایشی این نویسنده نیز محدود نمی‌شد. اولین ترجمه وی از آثار دورنمات، «قاضی و جلاد» بود که در دوران دانشجویی در آلمان به فارسی برگردانده بود و حدود سال 1370 در ایران به چاپ رسید. سمندریان کمابیش تمام نمایش‌نامه‌های مهم دورنمات را به فارسی برگردانده‌است که بیشتر این نمایش‌نامه‌ها را نخست خود او برای تئاتر یا تلویزیون کارگردانی کرد. برخی از آن‌ها را نیز برای تمرین و اجرا در اختیار شاگردان خود گذاشت تا اگر به حد قابل‌قبولی می‌رسیدند، برای اجرای عمومی به روی صحنه ببرند.

    وی به کار‌های نمایشی «ماکس فریش» نیز علاقه داشت و چند نمایش‌نامه او را به فارسی برگرداند. از دیگر علایق او آثار برتولت برشت بود. در میان نمایش‌نامه‌های بی‌شمار برشت، به نظر می‌رسد که حمید سمندریان به نمایش‌نامه «دایره گچی قفقازی» علاقه‌ای خاص داشت که درون‌مایه آن از داستان‌های شرقی برآمده‌است. او این نمایش‌نامه را به فارسی ترجمه کرد و به روی صحنه برد.

    سمندریان؛ جاودانه بی‌تکرار

    به باور بسیاری، با وجود آن‌که تئاتر نوین ایران توسط عبدالحسین نوشین بنا شده بود، ولی در زمان سمندریان جدی‌تر شد، به‌طوری‌که تمام کسانی که از دهه1340 به بعد در زمینه تئاتر در دانشکده‌های تئاتر تهران تحصیل کرده‌اند از شاگردان سمندریان‌اند و در واقع کسی نیست که در عرصه تئاتر ایران کار کند و به نوعی شاگردی وی را نکرده باشد.

    حمید سمندریان جدا از آموزش تئاتر، شیوه خاصی در کارگردانی داشت که بسیاری از کارگردانان پس از وی تحت تاثیر شیوه کارگردانی او قرار گرفتند. او معتقد بود بازی در تئاتر باید باورپذیر باشد و به همین دلیل در کار‌های او بازی‌های درشت و اغراق‌آمیز دیده نمی‌شد و بازی‌ها روان بود. اما شاید یکی از بزرگ‌ترین کار‌های سمندریان در تئاتر ایران، تاثیر بر نمایش‌نامه‌نویسان ایران از راه ترجمه و معرفی نمایش‌نامه‌نویسان متفاوت و مطرح جهان بود. تا پیش از حضور او تئاتر ایران متکی بر نمایش‌نامه‌نویسان فرانسوی و انگلیسی‌زبان بود، اما حمید سمندریان صدا‌های تازه‌ای را وارد تئاتر کرد. او با ترجمه و معرفی نویسندگان آلمانی به سهم خود تئاتر ایران را چندصدایی کرد.

    بدین ترتیب، اگر تئاتر نوین ایران با عبدالحسین نوشین یا به گمان برخی دیگر با شاهین سرکیسیان آغاز شد، با حمید سمندریان پوست انداخت. از دیگر تاثیرات حمید سمندریان در تئاتر ایران، جا انداختن واقع‌گرایی به جای طبیعت‌گرایی و ملودرام و پریمیتیو معمول در تئاتر ایران، دوری جستن از درشت‌نمایی و دگرگونه نمودن شخصیت و به کرسی نشاندن استیلیزاسیون (شیوه‌اجرایی) و ایجاز و ایهام و استتیک معنی‌دار در تئاتر دهه 1340 ایران، و آمیزش دستاورد‌های کنستانتین استانیسلاوسکی و برتولت برشت و وسولد مایرهولد با تئاتر نوین آلمان پس از جنگ جهانی دوم و برقراری معنایی تکنیک و محتوایی با دست‌یازی به همه امکانات بشری در زیرساخت و ساخت کاراکتر در تمامی دوران کار‌های پویای تئاتر سمندریان است.




موضوع مطلب :

مهران مدیری؛ هیولای طنز ایران


 

  • مهران مدیری؛ هیولای طنز ایران

    885958

    25 تیر 1398 - 14:31

    8334 

    دو نگاه متفاوت به مهران مدیری و جدیدترین اثرش

    روزنامه شهروند - مریم نراقی: سال 1372 وقتی مجموعه تلویزیونی «پرواز 57» به کارگردانی و بازی مهران مدیری از شبکه یک سیما پخش می‌شد، کمتر کسی فکرش را می‌کرد که بازیگر جوان آن روزها بعدها بتواند به موفقیتی چشمگیر دست پیدا کند. بازیگر، کارگردان، تهیه‌کننده و در یک کلمه بِرَندی که توانست 30‌سال یکه‌تاز عرصه طنز ایران باشد.

    مهران مدیری سه دهه است که مرد اول کمدی ایران است. محبوبیت عجیبی که نیاز به کارشناسی دارد. چه چیزی در مهران مدیری سبب شده او همواره محبوب باشد و محبوب بماند؟ فرقی هم نمی‌کند در تلویزیون باشد یا شبکه نمایش خانگی یا سینما؛ همین که اسمش بیاید مخاطب سرازیر می‌شود سمتش. عجیب‌تر این‌که کیفیت آثارش هم چندان اهمیت ندارد؛ او همیشه جلوتر از آثارش بوده است.

    هر اثری تولید کند، دیده می‌شود؛ تمام مخاطبان آثار هنری در اسرع وقت تولیدات او را دنبال می‌کنند؛ گاهی نقد می‌کنند و معتقدند که جدیدترین اثرش چنگی به دل نمی‌زند و نسبت به دیگر آثارش ضعیف‌تر است، اما همه او را می‌بینند. جالب‌تر این‌که سال‌هاست تکیه‌کلام‌هایش چه در مقام اجرا و چه در سریال‌هایش بر زبان مردم کوچه و خیابان است.

    بعید می‌دانم دلیل این محبوبیت و کاریزما کشف شده باشد، اما فارغ از کیفیت، اغلب آثار مهران مدیری تاریخ مصرف ندارد. همین حالا اگر بنشینید و مجموعه‌های «شب‌های برره» و «پاورچین» را ببینید، باورتان نمی‌شود که یک دهه پیش تولید شده باشند. یا «قهوه تلخ»، با وجود این‌که در نحوه پخشش در شبکه نمایش خانگی خون به دل مخاطب کرد و درنهایت نصفه‌کاره ماند، ارزش چندبار دیدن را دارد.

    مدیری زمانی‌که «دورهمی» را به تلویزیون آورد، باز هم اتفاق دیگری رقم زد. اغلب برنامه‌های ترکیبی نیازمند آیتم‌های جذاب است؛ برنامه‌هایی مانند «خندوانه»، «عصر جدید» و بسیاری برنامه‌های دیگر. با مقایسه این برنامه‌ها به‌راحتی می‌توان به کاریزمای مدیری پی‌برد. «خندوانه» با آیتم‌های مختلف و ایده‌های جذاب، تنها یک رقیب جدی داشت به نام «دورهمی».

    خوب بد هیولا

    برنامه‌ای که فقط یک مهران مدیری داشت و کمی هم سروش جمشیدی نه چندان جذاب. شاید برای جذابیت یک برنامه همین کافی باشد که یک مهران مدیری داشته باشد و ساعت‌ها برای مخاطب حرف بزند. شاید به همین دلیل است که سال‌هاست حضور مهران مدیری در فیلم‌های سینمایی به یکی دو سکانس خلاصه می‌شود و هرگز نقش اصلی بازی نکرده است. کارگردان‌های سینما هم یاد گرفته‌اند یک نقش کوتاه برایش در نظر بگیرند و خیال‌شان راحت است که همین حضور کوتاه هم می‌تواند مخاطبان بسیاری را به شوق دیدن مدیری به سینما بکشاند و البته شنیده شده مبالغ قابل توجهی هم بابت این حضور کوتاه دریافت می‌کند.

    مدیری حالا با سریال «هیولا» هر دوشنبه میهمان خانه‌های مردم است. فکرش را بکنید میان این همه سریال پربازیگری که این روزها در شبکه نمایش خانگی توزیع می‌شود،‌ «هیولا» همچنان متفاوت است. شبکه نمایش خانگی این روزها لیلا حاتمی دارد،‌ بهرام رادان و مهتاب کرامتی دارد و یک «سال‌های دور از خانه» که سریال کمدی است ساخته مجید صالحی، اما از میان تمام این سریال‌ها «هیولا» با یک مهران مدیری پیشتاز است. اتفاقا این‌بار «هیولا» حتی سیامک انصاری هم ندارد، اگرچه بعد از مدت‌ها یک پیمان قاسم‌خانی دارد که به نظر نمی‌رسد مثل روزهای اوجش باشد. «هیولا» شاید جزو آثار درجه یک مدیری محسوب نشود و به‌زعم بسیاری طنز قدیمی دارد، اما همچنان یکه‌تاز سریال‌های شبکه نمایش خانگی است.

    مهران مدیری نسبت به دهه‌های گذشته آشکارا تغییرات زیادی را به خود دیده است. مدیری یکی از مهمترین کمدی‌سازهای تاریخ تلویزیون است که در خلق تیپ، استاد بلامنازع است به‌طوری که بسیاری از تیپ‌‌های رایج در فرهنگ عمومی امروز ایران مدیون او و آثاری است که طی سال‌های گذشته از او به نمایش درآمده است. مهران مدیریِ امروز متفاوت از آن سال‌هاست. او پیشتر هم گفته بود ترجیح می‌دهد در عرصه درام و آثار جدی به فعالیت بپردازد؛ همان اتفاقی که در نخستین فیلم سینمایی‌اش رخ داد.

    «ساعت پنج عصر» تصویری اغراق‌شده از واقعیت‌ها و فرهنگ اجتماعی هر روزه‌مان است. این اغراق مختص زبان کمدی و موقعیتی است که مدیری در اثرش به تصویر می‌کشد، به‌گونه‌ای که باعث می‌شود مخاطبی که در این جامعه زندگی می‌کند، تصویر یک شهر طوفان‌زده با رفتارهای اگزجره و افسارگسیخته را شاهد باشد. مدیری با سر زدن به بیمارستان، بهشت ‌زهرا، تظاهرات کارگری و حتی وزارت اطلاعات، آشوبی که بر رفتارهای اجتماعی‌مان سایه افکنده است را به باد نقد می‌گیرد.

    خوب بد هیولا

    حالا چند سالی است که مدیری به خواسته‌اش رسیده و سعی کرده در کنار کمدی، نگاه جدی‌تری به مسائل اجتماعی و دغدغه مردم داشته باشد. شاید سال‌ها بعد رمز موفقیت و محبوبیت مهران مدیری فاش شود، اما هر چه هست، فعلا او مرد تکرار‌نشدنی طنز ایران است.

    اعتبارتان هم دارد ته می‌کشد آقای مدیری

    محمد اشعری: همه می‌دانیم که مهران مدیری گذشته موفقی داشته؛ یک دوجین از بهترین سکانس‌های طنز تاریخ تلویزیون‌مان را ساخته، سال‌های‌سال ما را خندانده، یک برند موفق شده که می‌تواند در همه زمینه‌ها پولساز و درآمدزا باشد و... بله مهران مدیری اینها همه هست و حالا این‌همه نیست.

    دنیای هنرمندها دنیای بی‌رحمی است؛ آنها هرقدر که موفق باشند و گذشته قابل احترامی داشته باشند، با آن‌چه می‌سازند و در معرض دید عموم قرار می‌دهند، قضاوت می‌کنند. آخرین سنگ‌محک مدیری چیست؟ نه پاورچین (1382)، نه شب‌های برره (1384)، نه مرد‌ هزارچهره (1387) و نه حتی قهوه تلخ (1388)، بلکه «هیولا»یی است که‌ سال قبل کلید زده شده و حالا قسمت‌های آخرش پخش می‌شود. به ‌سال تولید موفق‌ترین آثار مدیری نگاه بیندازید. بعد از اینها کدام کار مدیری سر زبان‌ها افتاده و توی ذهن مردم و منتقدان جا باز کرده است؟

    برای کدام کارش موج راه افتاده یا کدام تکیه‌کلامش (جز اندکی از بازی و حرف‌های جواد رضویان در «در حاشیه») سر زبان‌ها افتاده؟

    خوب بد هیولا

    صریح‌ترش می‌شود اینکه؛ یک‌دهه است که از «مهران مدیری» فقط نامی مانده. کارگردان خوش‌ذوق و صاحب‌سبکی که مدام می‌سازد، مدام نیمچه شکست می‌خورد، مدام جبهه عوض می‌کند، مدام روی فراموشی مردم حساب می‌کند، مدام از اعتبارش هزینه می‌کند و در نتیجه موفق می‌شود در پس این یک‌دهه، در فضای فرهنگی ما خودش را روی بورس نگه دارد.

    با هم این تغییر فازها و فضاها را مرور کنیم که همه‌اش از زیرکی و هوش سرشار مدیری است و نه نتیجه آثارش؛ از تلویزیون رو به افول، به شبکه نمایش خانگی می‌رود، اوج می‌گیرد ولی شکست سختی می‌خورد، تجربه‌های بعدی را در همان فضا می‌سازد ولی باز هم اقبالی ندارد اما هیچ باختی گردن او نیست، به تلویزیون برمی‌گردد، برای شکستِ «در حاشیه»‌ها کلی داستان‌سرایی می‌شود، از سریال‌سازی دل می‌کند و به اجرا و استندآپ رو می‌آورد، با حداقل ایده، گلیمش را بیرون می‌کشد، دوباره به سریال‌سازی در شبکه نمایش خانگی بازمی‌گردد، برای موفقیت به نویسنده‌ای که همه موفقیت‌های قبلی به او وابسته است، رجوع می‌کند ولی نتیجه «هیولا» چه شده؟ با سریالی مواجهیم که در بهترین حالت، حداقل 10سال دیر ساخته شده است!

    داستان هیولا قابل حدس و لو رفته است، در همه قسمت‌ها و صحنه‌ها-آشکارا- از مخاطب عقب می‌ماند، شوخی‌ها چنگی به دل نمی‌زند و جز در موارد نادری آدم را به قهقهه نمی‌اندازد، کنایه‌های داستان با همه اشاره صریح به رخدادهای روز، تاریخ مصرف‌ دارند، بازی‌ها هم در معمولی‌ترین حالت ممکن است و کسی بیش از اندازه نمی‌درخشد، ستاره جدیدی رو نمی‌شود، تکیه‌کلامی به مخاطب نمی‌دهد و از همه بدتر اینکه مهران مدیری هم همان مدیری است و تفاوت چندانی با بلوتوث طماع و فریبکار و ظاهرساز قهوه تلخ ندارد.

    خوب بد هیولا

    با این حال، همه چیز در اوج شیکی و چشم‌نوازی است. برای یکی دو سکانس قدیمی، کلی هزینه شده و برای نماهای طبقه مرفه و شرکت‌های تودرتوی فرهنگیان، وسواس به خرج داده شده، ولی اینها کارگردانی نیست، اینها باعث درآمدن طنز نمی‌شود، اینها فقط در نظر اول مخاطب را جذب می‌کند، بعد از این ظواهر چه؟ این همان فریبی است که در فیلم «ساعت 5 عصر» هم رخ داد و اگرچه اعتبار مدیری میلیاردی فروخت، ولی فیلم، فیلم خوبی نشد.

    مدیری از اعتباری خرج می‌کند که انتها دارد، در مسیری قدم برمی‌دارد که به پایان می‌رسد و اگر آن زمان برسد، قطعا روز خوشایندی برای هیچ‌کس نخواهد بود- حتی منتقدانی که اغلب کم از او انتقاد می‌کنند و جانب اقبال و محبوبیت او را نگاه می‌دارند ولی حاضر نیستند وقت بگذارند و همین سریال هیولا را ببینند یا حتی درباره‌اش نظر دهند-. قبول آقای مدیری! ما سخت می‌خندیم و این روزها سخت‌تر. ما از طنزهای تلویزیونی و بی‌نمک اشباع شده‌ایم و این روزها بیشتر.

    ما حالمان از شوخی‌های سخیف و جنسی که به‌ جای طنز به خوردمان می‌دهند، به هم می‌خورد و این روزها عمیق‌تر. ولی همه اینها دلیل درجازدن و پسرفت عیان شما نیست. اعتبارتان دارد ته می‌کشد و کیست که این خبر/ پیش‌بینی را زودتر به گوشتان برساند؟ به قول آن تماشاچی بازی تنیس فدرر و نادال، کاش کسی بود که وسط این تمجیدهای باسمه‌ای و این جوسازی‌های رسانه‌ای، داد می‌کشید: بیدار شو مهران! بیدار شو.




موضوع مطلب :

ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید


 

  • ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید

    887295

    30 تیر 1398 - 08:13

    4138 

    برترین‌ها: گذراندن زندگی از طریق نویسندگی کار ساده‌ای نیست. زیرا ممکن است نویسنده‌ای ماه‌ها یا حتی سال‌ها برای چاپ یک کتاب زمان بگذارد، اما در نهایت کتابش به دلیل شرایط بد اقتصادی، فروش خوبی نداشته باشد. از این رو نمی‌توان هزینه‌های زندگی را تنها با حرفه نویسندگی پیش برد. اما برخی از نویسنده‌ها هم بوده‌اند که با فروش کتاب هایشان میلیون دلار به دست آوردند و نامشان را در میان ثروتمندترین افراد جهان کسب کرده‌اند. اگر شما هم دوست دارید که با ثروتمندترین نویسندگان جهان آشنا شوید، در ادامه مطلب همراه مان باشید.

    جفری آرچر - 195میلیون دلار

    ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید

    جفری آرچر نویسنده و سیاست‌مدار سابق انگلیسی است که پیش از پرداختن به کار ادبی، حد فاصل سال‌های 1969 تا 1974 عضو پارلمان بریتانیا و در سال‌های 1985–1986 معاون رئیس حزب محافظه‌کار بریتانیا بود. البته او خیلی زود از دنیای سیاست فاصله گرفت و رمان‎نویسی را آغاز کرد. در واقع او همیشه آرزو داشت که روزی یک نویسنده بزرگ شود. از مشهورترین آثار او می‌توان به به «خط مستقیم»، «تصور غلط»، «زاده زندان »، «راه افتخار» و «تنها زمان خواهد گفت» اشاره کرد. بسیاری از داستان‌های او تبدیل به فیلم و سریال شد که موفقیت‌های زیادی را به‎همراه داشت. طبق گزارشات، سرمایه خالص او 195میلیون دلار است.


    جان گریشام - 220میلیون دلار

    ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید

    جان گریشام نویسنده آمریکایی است. او ابتدا به تحصیل رشته حقوق روی آورد و پس از اخذ مدرک این رشته از دانشگاه میسی سیپی، مدتی به کار وکالت در شهر آکسفورد مشغول شد. او مدتی نیز نماینده مجلس در پارلمان ایالتی بود، اما پس از چند سال از آن کار کناره گیری کرد.

    نام او سال‌ها به عنوان نویسنده رمان‌های حقوقی پرفروش در آمریکا بر سر زبان‌ها است. رمان‌های گریشام به بسیاری از زبان‌های زنده دنیا حتی فارسی هم ترجمه و از اکثر کتاب‌های وی یک نسخه سینمایی نیز ساخته شده‌است. اولین رمان او با نام «زمانی برای مردن» یکی از مشهورترین رما‌های او است. «مشتری»، «اتاق گاز» و «پرونده پلیکان» از رمان‌های مشهوری هستند که به روی پرده سینما نیز راه یافتند. سرمایه خالص جان گریشام به 220میلیون دلار می‌رسد.


    نیگل بلکول - 292میلیون دلار

    ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید

    نیگل بلکول نیز یکی دیگر از مشهورترین نویسنده‌ها در سبک رمان‌های ترسناک است. از زندگی خصوصی این نویسنده اطلاعات دقیقی در دست نییست، جز این که او به همراه همسر و دخترش در تگزاس زندگی می‌کند. در واقع او نویسنده‌ای است که دوست دارد خودش را از طریق رمان هایش به تصویر بکشد.

    در زمینه کاری، نیگل بلکول کار‌های گروهی را ترجیح می‌دهد. دایان کپری جزو افرادی بود که او پروژه‌های مشترک زیادی را با او به اتمام رساند به طوری که نام او اغلب به عنوان نویسنده دوم در بسیاری از رمان‌های دایان کپری مانند حواس‌پرتی مرگبار، بازی مرگبار و رابطه مرگبار به چشم می‌خورد. سرمایه خالص نیگل بلکول حدود 292میلیون دلار تخمین زده شده است.


    باربارا تیلور برادفورد - 300میلیون دلار

    ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید

    باربارا تیلور برادفورد یک رمان‎نویس بریتانیایی است که فعالیت اش را در دوران نوجوانی با نوشتن برای روزنامه‌های محلی آغاز کرد. اولین رمانش را در سال 1979 نوشت که به قیمت بیش از 30میلیون دلار در کل جهان به فروش رسید. اگر چه چاپ این کتاب چندین سال به تعویق افتاد، اما او را در همان سال‌های اولیه فعالیت اش به شهرت رساند. پس از آن، او بیش از 35 رمان نوشت که هر کدام طرفداران خاص خود را داشتند و در شهرت و محبوبیت باربارا تاثیرگذار بودند. کتاب «راز ما» نیز که به فارسی ترجمه شده، از دیگر آثار مشهور و پرفروش این نویسنده می‌باشد. بق گزارشات، باربارا تیلور برادفورد 300 میلیون دلار سرمایه خالص دارد.


    دانیل استیل - 310میلیون دلار

    ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید

    دانیل استیل در سال 1947 میلادی در شهر نیویورک به دنیا آمد. او در داستان‎نویسی بسیار فعال بود به طوری که گاهی روی پنج پروژه از رمان‌هایش به صورت همزمان کار می‌کرد و بیشتر رمان‌های او پرفروش بوده اند. فرمول او در داستان‌نویسی اغلب شامل خانواده‌های ثروتمند رو به یک بحران است، در عین حال شگرد‌ها و چرخه‌های متناوب دیگری در آثارش مشهود است؛ از جمله تهدید توسط عناصر تاریکی مانند زندان، تقلب، باجخواهی و خودکشی. استیل همچنین مجموعه آثاری در زمینه داستان کودکان و شعر دارد که بسیار محبوب می‌باشند. کتاب‌های او به 28 زبان ترجمه شده که تاکنون از 22 جلد آن‌ها اقتباس سینمایی یا تلویزیونی تهیه شده و دو اقتباس از کتاب‌هایش برنده جایزه گلدن گلوب شده‌اند. از مشهورترین کتاب‌ها او می‌توان به «بازی قدرت»، «خانه» و «انعکاس» اشاره کرد.‎دانیل استیل تاکنون بیش از 80 رمان نوشته و کتاب‌های او بیش از 580میلیون نسخه فروش داشته است. او توانسته رکوردی در کتاب رکورد‌های گینس ثبت کند و در دهه 90 جز فعال‌ترین نویسندگان آمریکایی شناخته شود. با اینهمه شهرت و محبوبیت، طبیعی است که او ثروتی بالغ بر 310میلیون دلار داشته باشد.


    نورا رابرتز - 390میلیون دلار

    ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید

    نورا رابرتز نویسنده، پدیدآور و رمان‌نویس اهل ایالات متحده آمریکا است. آثار او جزو کتاب‌های پرفروش در جهان به شمار می‌روند به طوری که او به عنوان سومین نویسنده‌ای شناخته شد که توانست بیش از یک میلیون کتاب الکترونیک به فروش برساند. اولین رمان او «اصیل ایرلندی» نام داشت. او معمولا کتاب هایش را به سبک رمانتیک می‌نویسد که طرفداران زیادی نیز دارد. نورا در کل بیش از 225 رمان نوشته است که بسیاری از آن‌ها به عنوان پرفروش‌ترین رمان‌های جهان شناخته شده اند. شاید برای شما عجیب به نظر برسد، اما نورا هر روز 8 ساعت از زمانش را صرف نوشتن می‌کند.

    نام او به عنوان یکی از پرفروش‌ترین نویسندگان 20 سال اخیر در مجله نیویورک تایمز اعلام شده است. با این اوصاف، تعجبی ندارد که او سرمایه خالصی به ارزش 390میلیون دلار داشته باشد.


    استیون کینگ - 400میلیون دلار

    ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید

    استیون کینگ نویسنده آمریکایی خالق بیش از 200 اثر ادبی در گونه‌های وحشت و خیال‌پردازی است. رمان‌های «کینگ» با چنان استقبال و گرمی از سوی خوانندگان روبه‌رو شد که دیری نپایید به سینما نیز راه یافت. کارگردانان بزرگ از روی بیشتر نوشته‌های او برداشت‌های سینمایی نیز کرده‌اند. به عنوان مثال فیلم «ارواح» به کارگردانی استن وینستون و بازی مایکل جکسون یکی از آن فیلم‌های پرفروش سال بود. از دیگر فیلم‌های اخیر و محبوب او می‌توان به «آن» اشاره کرد که به کارگردانی اندرس موچیتی به روی پرده رفته است. سرمایه استیون کینگ، به عنوان یکی از بهترین نویسنده‌های جهان، 400 میلیون دلار تخمین زده شده است.


    جیمز پترسون - 560میلیون دلار

    ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید

    جیمز پترسون نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا است که بیشتر به خاطر نوشتن رمان‌های تخیلی اش در مورد الکس کراس شناخته می‌شود. در سال 2016 میلادی فوربز او را پردرآمدترین نویسنده سال معرفی کرد و امروزه نیز او به عنوان سومین نویسنده ثروتمند جهان شناخته می‌شود. از این نویسنده کتاب زیبای «نیویورک» با ترجمه ابراهیم صبوری در سال 1397 به چاپ رسیده‌است. محبوبیت داستان‌های او به قدری است که فیلم‌های بسیاری از روی رمان‌های او ساخته شده است. برخلاف دیگر نویسنده‌ها که یک سبک خاصی را در نوشتن دنبال می‌کنند، جیمز سبک‌های مختلف را امتحان کرده است. طبق گزارشات، او سرمایه خالصی حدود 560میلیون دلار دارد که با توجه به استعدادهایش، لایقش است.


    جی. کی. رولینگ - 1میلیارد دلار

    ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید

    جی. کی. رولینگ رمان‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس و بشر دوست اهل بریتانیا است که عمده شهرتش را برای نوشتن مجموعه داستان‌های «هری پاتر» کسب کرده‌است. این مجموعه داستان به 65 زبان و به‌طور تقریبی در 450میلیون نسخه منتشر شده‌است. کتاب‌های هری پاتر از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ بشر بوده‌اند. او با سرمایه خالص 1 میلیارد دلار نه تنها به عنوان ثروتمندترین نویسنده جهان بلکه به انتخاب مجله تایم، پس از ولادیمیر پوتین، به عنوان دومین شخص تأثیرگذار در سال 2007 انتخاب شد.

    در سال 2014 جایزه ادبیات داستانی زنان، اقدام به انتخاب بیست نویسنده زنی کرد که بیشترین تأثیر را بر روی خوانندگان خود گذاشته‌اند. در این فهرست، رولینگ پس از هارپر لی، مارگارت اتوود و شارلوت برونته در جایگاه چهارم قرار گرفت.


    الیزابت بدنتر - 1.3میلیارد دلار

    ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید

    الیزابت بدنتر نویسنده، جامعه‌شناس و مدیر ارشد اجرایی فرانسوی است که در حال حاضر به‌عنوان رییس هیئت مدیره شرکت پوبلیسیز فعالیت می‌کند. او با سرمایه خالص 1.3 میلیارد دلار، به عنوان ثروتمندترین نویسنده در جهان شناخته شده است. برخلاف بسیاری از نویسنده‌های این لیست که سبکی تخیلی داشته اند، الیزابت سبک واقعی را به دیگر سبک‌ها ترجیح می‌دهد. از کتاب‌های او می‌توان به «به اضافه عشق»، «ایکس ایگرگ، درباره هویت مردانه»، «بیراهه، تاملی بر سی سال فمینیسم» و «تنش، زن و مادر» اشاره کرد.

    علارغم موفقیت‌هایی که او به عنوان نویسندگی به دست آورد، او بیشتر سرمایه‎اش را که حدود 19 میلیارد دلار بود، از طرف شرکت پدرش به ارث برد. علاوه بر نویسندگی، او در زمینه حقوق زنان نیز فعالیت و شهرت زیادی دارد.

    منبع: therichest




موضوع مطلب :

مزدک میرزایی در «ایران اینترنشنال»


 

  • مزدک میرزایی در «ایران اینترنشنال»

    888388

    01 مرداد 1398 - 10:50

    10165 

    وب‌سایت خبرآنلاین، خبرگزاری ایلنا: مزدک میرزایی بعد از این‌که ماه‌ها در صداوسیما بدون آنتن و برنامه بود به انگلیس مهاجرت کرد و به شبکه اینترنشنال پیوست! او در چند وقت اخیر با مدیران سازمان به مشکل جدی خورده بود که نمونه‌اش با مدیر شبکه مستند سر مستندی درباره تیم ملی بود!مزدک میرزایی گزارشگر و تهیه کننده ورزشی برای حضور در یکی از شبکه‌های فارسی زبان از ایران کوچ کرد.

    آیا مزدک میرزایی به ایران اینترنشنال پیوست؟

    مزدک میرزایی، گزارشگر باسابقه ورزشی که در امر تهیه کنندگی نیز فعالیت می‌کرد بعد از قبول پیشنهاد حضور و همکاری در یکی از شبکه‌های فارسی زبان از ایران کوچ کرد و برای همیشه ایران را ترک کرد. مزدک میرزایی که از چندی پیش با اختلافاتی در صدا و سیما مواجه شده بود و فعالیتی در گزارش‌ها و برنامه‌های ورزشی نداشت، در اقدامی عجیب این پیشنهاد را پذیرفت تا بعد از سال‌ها مجبور به ترک ایران شود. آخرین کار مزدک جهان فوتبال در شبکه آپارات بود. بسیاری از مخاطبان فوتبال در ایران مزدک میرزایی را پس از عادل فردوسی پور از بهترین گزارشگران تلویزیونی می‌دانند. حالا تلویزیونی ایران هم او را از دست داده است و هم عادل فردوسی پور را.

    واکنش‌ها به خبر مهاجرت مزدک میرزایی

    خبر ترک ایران توسط مزدک میرزایی، واکنش‌های زیادی در شبکه‌های اجتماعی داشت. بسیاری از کاربران و فعالان فضای مجازی از این موضوع ابراز تعجب کردند. پرتو جغتایی خبرنگار ورزشی در این بار نوشت: "همه منتظر رفتن عادل فردوسى پور بودن، اما مزدک میرزایى مهاجرت کرد رفت! "

    بسیاری از کاربران به اختلافات این مجری سرشناس با صداوسیما اشاره کردند و آن را عامل خروج او از ایران دانستند. هدیه خطیبی خبرنگار روزنامه گل در این باره نوشته است: «مزدک میرزایی بعد از اینکه ماه‌ها در صدا و سیما بدون آنتن و برنامه مانده بود به شبکه اینترنشنال رفت! او در چند وقت اخیر با مدیران سازمان به مشکل جدی خورده بود که نمونه اش با مدیر شبکه مستند سر مستندی درباره تیم ملی بود! آخرین کار مزدک هم جهان فوتبال در شبکه آپارات بود.»

    آیا مزدک میرزایی به ایران اینترنشنال پیوست؟

    پیام‌های همدلانه زیادی برای مزدک میرزایی نوشته شده است. کاربری معتقد است: «اگر خبر مهاجرت مزدک میرزایی صحت داشته باشه باید به آینده‌نگریش و تصمیم درستش آفرین گفت. مزدک میرزایی قطعا جای عادل رو نمی‌گرفت بر فرض محالم که به عادل می‌رسید مگه صدا و سیما برا عادل چیکار کرد جز تحریم و تعطیلی برنامش که می‌خواست برا مزدک بکنه؟»

    عده‌ای معتقدند خروج مزدک میرزایی نتیجه مدیریت علی فروغی رییس شبکه سوم سیماست. در رهمین راستا خواستار کنارگذاشتن او هستند. کاربری نوشته است: "آقای علی عسگری نتیجه مدیریت فروغی رو دیدی؟ بالاخره فشار از یه جا بیرون زد دیگه خودتون میدونید و صداوسیما و مدیر ژن خوبتون. "

    کامنت‌ها و اظهار نظر‌های ظنز آمیز هم طبق معمول وجود دارد. کاربری نوشته است: «ای کاش مزدک میرزایی با خودش سرهنگ علیفر رو هم میبرد! شخصا حاضرم هزینه‌ی این اضافه بار رو هم از جیب پرداخت کنم.»

    تائید رفتن مزدک میرزایی به شبکه ماهواره‌ای توسط دوستانش

    آیا مزدک میرزایی به ایران اینترنشنال پیوست؟

    توئیت‌های افراد نزدیک به مزدک میرزایی در رسانه‌ها و جلد چند روزنامه ورزشی نزدیک به او، نشان می‌دهد این مجری و همسرش احتمالا به لندن رسیدند تا او در شبکه ایران اینترنشنال برنامه ورزشی بسازد، به این امید که جای 90 را بگیرند! به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، تلاش‌های صدا و سیما برای تکذیب خبر پیوستن مزدک میرزایی به شبکه ماهواره‌ای نتیجه نداد.

    درحالی که مزدک میرزایی به دوستان نزدیکش گفته بود برای سفر تفریحی با همسرش به ترکیه رفته، اما انگار اوتصمیمش برای رفتن از ایران را گرفته و بعد از مهدی رستم پور، دمین مجری سرشناس ورزشی سیما شده که سر از شبکه‌های فارسی زبان در می‌آورد. البته انیر خسروجردی گزارشگر ورزشی اخبار هم همین مسیر را در پیش گرفت، اما موفقیتی بدست نیاورد.

    او البته به طور قانونی از کشور خارج شده و دوستانش می‌گویند قرار نبوده خبر منتشر شود. مزدک که هم نسل و دوست صمیمی عادل فردوسی پور، رضا جاودانی و از همه بیشتر پیمان یوسفی است، تا سال قبل برنامه فوتبال برتر را اجرا می‌کرد و آن برنامه هم سپرده شد به میثاقی. مزدک که از گزارشگران خوب سیما بود، این قدر کم به بازی گرفته می‌شد که کارش شده بود ساخت مستند‌های ورزشی.

    مستند‌هایی که چند تای آخرش هم در شبکه مستند مجوز پخش نگرفتند. اتفاقی که سبب شده تا او تصمیم به رفتن بگیرد. حالا دوستان نزدیک به مزدک خبر این رفتن را تائید کرده اند. اگرچه او هنوز خودش جواب هیچ کس را نمی‌دهد.




موضوع مطلب :

<   <<   16   17   18   19   >   
 
وبلاگ

لوگو

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 25
بازدید دیروز: 27
کل بازدیدها: 4151247559