درباره «ویچر»، سریال محبوب این روز‌ها

درباره «ویچر»، سریال محبوب این روز‌ها

888493

05 مرداد 1398 - 10:07

2934 بازدید

برترین‌ها: سریال بازی تاج و تخت انقلابی در دنیای سریال‌ها ایجاد کرد و از علاقه شدید سریال‌بین‌ها به تماشای مجموعه‌های تلویزیونی فانتزی با داستان‌هایی مفصل و پیچیده حکایت کرد. به همین دلیل نیز سلاطین سرگرمی، پس از مشاهده بازخورد بسیار عالی بازی تاج و تخت به فکر ساخت سریال‌های فانتزی دیگری افتادند تا چرخ سریال‌های فانتزی همچنان بچرخد و در آینده شاهد سریال‌های فانتزی بیشتری باشیم.



در این زمینه می‌توان به ساخت سریال‌هایی بر اساس مجموعه کتاب‌های ارباب حلقه‌ها، «چرخ و زمان»، (The Wheel Of Time) و ویچر اشاره کرد. در این بین از قرار معلوم سریال ویچر از دیگر سریال‌هایی که به آن‌ها اشاره کردیم جلوتر افتاده و در همین راستا اخیراً تریلر هم آن پخش شد و سروصدای زیادی به‌راه انداخت. در نتیجه در ادامه می‌خواهیم ببینیم دلیل اینهمه سروصدا چیست و تمام چیز‌هایی که از سریال ویچر می‌دانیم را با شما در میان بگذاریم.

بازی ویچر، کتاب ویچر و سریال ویچر

ویچر از آن دسته عناوینی است که در دنیای بازی‌های رایانه‌ای و ادبیات نام آن را شنیده بودیم و آوازه این مجموعه باعث شد تا در دنیای سریال‌ها نیز شاهد خبر ساخت آن باشیم. جالب است بدانید داستان ویچر با کتاب این مجموعه شروع شد و نویسنده‌ای لهستانی با نام «آندره ساپکوفسکی»، (Andrzej Sapkowski)، به‌عنوان نویسنده کتاب‌های ویچر شناخته می‌شود. شخصیت اصلی این کتاب ها، مردی دنیا دیده با مو‌های سفید است که «گرالتِ ریویایی» (geralt of rivia) نامیده می‌شود.

او تمرین‌ها و آزمون‌های بسیار سختی را پشت‌سر گذاشته و به یک «ویچر» (The Withcer)، تبدیل شده است. ویچر‌ها در دنیای فانتزی و خیالی به‌عنوان شکارچی هیولا‌ها شناخته می‌شوند و ماجرا‌های مختلفی را در مجموعه کتاب‌های ویچر شاهد هستیم.

برای شما گفتیم که ویچر را یک نویسنده لهستانی نوشت و به همین دلیل نیز کتاب‌های این مجموعه آن‌گونه که باید و شاید به‌دنیا معرفی نشد. اما یک شرکت بازی‌سازی لهستانی با نام «سی. دی پروجکت رِد»، (CD Projekt Red) در سال 2007، اولین نسخه از بازی ویدئویی ویچر را که از کتاب‌های آندره ساپکوفسکی الهام گرفته شده بود روانه بازار کرد. این بازی که در سبک نقش‌آفرینی ساخته شده بود به‌لحاظ فنی اشکالات نرم‌افزاری زیادی داشت، اما داستان قوی کتاب‌های ویچر باعث شد تا بازی ویچر نیز به موفقیت برسد.



در نتیجه شاهد ساخت دومین نسخه از بازی ویچر بودیم. این بازی که «ویچر 2: قاتلین پادشاهان» (The Witcher 2: Assassins of Kings) نام داشت توانست نام ویچر را بیشتر از همیشه بر سر زبان‌ها بیاندازد و در زمان عرضه، به‌عنوان یکی از پرگرافیک‌ترین بازی‌های روز به‌حساب می‌آمد. ویچر 2 به‌لحاظ داستان نیز حرف‌های زیادی برای گفتن داشت و پایان بازی بسته به انتخاب‌های گیمر، با 16 داستان مختلف روایت می‌شد.

شرکت سی. دی پروجکت رِد در سال 2015 کاری کرد کارستان و با معرفی بازی «ویچر 3: شکار وحشی» (The Witcher 3: Wild Hunt)، یکی از بهترین عناوین بازی‌های ویدئویی را در تمام تاریخ عرضه کرد. این بازی جایزه‌های زیادی به‌دست آورد و به‌عنوان بهترین بازی سال شناخته شد.

موفقیت سومین نسخه از بازی ویچر به‌اندازه‌ای بود که هنوز هم به‌رغم گذشت چیزی حدود 4 سال از انتشار آن، گیمر‌های زیادی را سراغ داریم که ساعت‌های زیادی از وقت خود را پای ویچر 3 می‌گذارنند. به این ترتیب ویچر به یکی از جذاب‌ترین عنوان‌ها در دنیای ادبیات فانتزی و گیم‌های ویدئویی تبدیل شد.

از طرف دیگر از آنجایی که در ویچر با داستانی بسیار جذاب و پیچیده در یک دنیای خیالی طرف هستیم که خطرناک‌ترین هیولا‌ها به جان انسان‌ها افتاده‌اند. این داستان جذاب توانست نظر سلاطین سرگرمی را جلب کند و مدتی پیش خبر عزم نت‌فیلکس برای ساخت سریالی در دنیای ویچر را در رسانه‌ها شاهد بودیم.

چرا باید چشم‌انتظار سریال ویچر باشیم

سریال ویچر در حال حاضر توسط نت‌فلیکس در حال تولید است و با توجه به اطلاعاتی که از آن داریم، بیشتر مراحل تولید را به پایان رسانده و اواخر سال 2019 در قالب یک سریال هشت‌قسمتی پخش خواهد شد. به لحاظ زمان این قسمت‌ها نیز با توجه به تجربه‌ای که از سریال بازی تاج و تخت سراغ داریم، انتظار می‌رود قسمت‌های سریال ویچر نیز در همان بازه‌زمانی قسمت‌های بازی تاج و تخت ساخته شود و در هر قسمت حدود یک ساعت تماشاگر ویچر باشیم.

جالب است بدانید صحنه‌هایی که در اولین تریلر ویچر دیدیم بیشتر به داستان اولین کتاب ویچر باز می‌گردد و به این ترتیب می‌توان گفت نت‌فلیکس برنامه‌های درازمدتی برای ویچر دارد و احتمالاً این سریال تا چندین فصل به طول خواهد انجامید.

در خصوص دلیل اینکه هواداران تا این اندازه چشم‌انتظار سریال ویچر هستند نیز دانستن این نکته کفایت می‌کند که در این سریال شاهد حضور نقش‌آفرینی «هنری کویل» (Henry Cavill) در نقش گرالتِ ریویایی هستیم. از طرف دیگر شورانر این سریال نیز همان کسی است که پیش از این سریال جذاب «دِردویل» (Daredevil) را از او دیده‌ایم. شخص آندره ساپکوفسکی نیز با عوامل این سریال برای استحکام هرچه بهتر داستان آن همکاری دارد و در نتیجه بعید به نظر می‌رسد بلایی که بر سر سریال بازی تاج و تخت آمد را در سریال ویچر شاهد باشیم و به‌احتمال زیاد در ویچر با داستانی جذاب و پرکشش سروکار خواهیم داشت که به کتاب‌های این مجموعه نیز وفادار خواهد بود.

تاریخ دقیق انتشار سریال ویچر



نت‌فلیکس اشاره‌ای به زمان دقیق انتشار سریال ویچر نکرده است، اما با توجه به اطلاعاتی که از این سریال به بیرون درز پیدا کرده و تریلری که اخیراً از ویچر دیده‌ایم می‌توان گفت که مراحل ساخت آن به پایان رسیده است. از طرف دیگر نت‌فلیکس نیز به طرفداران ویچر وعده داده تا ویچر را در سه‌ماهه پایانی سال‌2019 منتشر کند. ناگفته نماند ظاهراً نت فلیکس به‌دلیل تغییر بعضی از هنرپیشه‌های اصلی این سریال، مجبور شده است قسمت‌های اولیه فصل اول ویچر را دوباره فیلمبرداری کند.

در کنار این موارد، نت‌فلیکس در مراسم کامیک‌کان سان‌دیگو 2019، تریلری از ویچر منتشر کرد که در آن برای اولین بار آنچنان که باید و شاید چشم‌مان به هنری کویل در نقش ویچر روشن شد و توانستیم ارتباط خوبی با این هنرپیشه در نقش ویچر برقرار کنیم. ناگفته نماند ویچری که در کتاب‌ها و مجموعه باز‌ی‌های این مجموعه سراغ داریم، به‌لحاظ سن‌و‌سال از هنری کویل مسن‌تر نشان می‌دهد و همین قضیه باعث شد بعضی از طرفداران به انتخاب کویل در نقش گرالت اعتراض کنند. اما انصافاً باید گفت با توجه به تریلری که از ویچر دیدیم، کویل به خوبی در نقش گرالت حاضر شده است.

عوامل ساخت و هنرپیشه‌های سریال ویچر

«لورن اشمیت هیسریک»، (Lauren Schmidt Hissrich)، سکان هدایت سریال ویچر را در اختیار دارد و پیش از این سریال‌های «پدر و مادری» (Parenthood)، «بال غربی» و «دردویل» را از او شاهد بوده‌ایم. همان‌گونه که اشاره کردیم آندره ساپکوفسکی نیز بر فرآیند نگارش فیلمنامه این سریال نظارت دارد و در کنار هنری کویل که مهم‌ترین شخصیت این سریال به‌حساب می‌آید، شاهد نقش‌آفرینی «فِریا آلان» (Freya Allan) در نقش «سیری» (Ciri) و «آنیا چالاترا»، (Anya Chalotra) در نقش «ینیفِر از وِنگِربرگ» (Yennefer of Vengerberg) ِ هستیم.

داستان سریال ویچر

داستان بسیار جذاب و پرکششی را در کتاب‌های ویچر شاهد بودیم، اما این داستان در مجموعه بازی‌های ویچر با تغییرات مختلفی روایت شد و در بسیاری از قسمت‌ها به کتاب وفادار نبود. با این حساب با توجه به نظارت ساپکوفسکی بر فرآیند نگارش فیلمنامه سریال ویچر، امیدواریم این سریال وفاداری‌های لازم را نسبت به کتاب‌های ویچر داشته باشد.

برای آن دسته از علاقه‌مندانی که بازی‌های ویچر را انجام نداده اند و کتاب‌های این مجموعه را هم نخوانده‌اند باید بگوییم داستان ویچر در سرزمینی خیالی با نام «کانتینِنت» (Continent) روایت می‌شود، در این سرزمین انسان‌ها توانسته اند «اِلف»‌ها (Elves)، «دوآرف‌ها» (Dwarves) و «گنوم ها» (Gnome) که در آن زندگی می‌کردند را تحت تسلط خود در بیاورند و نیمه جنوبی این سرزمین در تسلط پادشاهی «نیلفگارد» (Nilfgaard)، قرار گرفته است. امپراتوری نیلفگارد در حال نبرد دائمی و همیشگی با پادشاهی جنوب است و ویچر‌ها نیز به‌عنوان افرادی که نیرو‌های فوق‌طبیعی دارند در این داستان به‌ازای دریافت پاداش، به کشتن هیولا‌ها و از بین بردن موجودات خطرناک مشغول هستند.



همان‌گونه که انتظار می‌رود داستان اصلی این مجموعه، پیرامون ویچری با نام گرالت روایت می‌شود که عاشق زنی جادوگر با نام ینیفر است و از دخترخوانده‌اش با نام سیری محافظت می‌کند. در این بین سیری نیرو‌های جادویی بسیار قدرتمندی دارد و به همین دلیل نیز به شخصی مورد توجه و مهم در دنیای داستان تبدیل شده است.

در بازی‌های ویچر و کتاب‌های این مجموعه شاهد نبرد‌های عظیم و هیولا‌های کشنده‌ای بودیم و با توجه به تبلیغاتی که تاکنون از سریال ویچر دیده‌ایم، انتظار می‌رود در این سریال نیز نبرد‌هایی با جلوه‌های ویژه خیره‌کننده را شاهد باشیم.

گفته می‌شود نویسندگان سریال ویچر، برداشت‌های شخصی خود را از کتاب‌های این مجموعه داشته‌اند و به همین دلیل نیز به‌لحاظ روایت داستان، احتمالاً شاهد اتفاق‌هایی هستیم که در مجموعه بازی‌های ویچر به آن‌ها پرداخته نشده است. اما باز هم پیش‌بینی می‌شود رابطه اصلی میان گرالت، ینیفر و سیری، خط اصلی داستان سریال ویچر را تشکیل دهد. تا اینجا برای شما از شخصیت‌های مثبت ویچر گفتیم، اما جالب است بدانید در سریال ویچر شخصیت منفی اصلی وجود ندارد و داستان سریال بیشتر حول محور جنبه‌های سیاه و سفید شخصیت ویچر روایت می‌شود.

به لحاظ جغرافیایی، دنیایی که داستان ویچر در آن روایت می‌شود شباهت‌های زیادی با آب و هوای شمال اروپا دارد و به‌همین دلیل بیشتر قسمت‌های سریال ویچر در این ناحیه فیلمبرداری شده است. گفته می‌شود صحنه‌های اول این سریال در بوداپست فیلمبرداری شده و بدون شک آب هوای این منطقه، حس و حال دنیای ویچر را به مخاطب منتقل خواهد کرد.

هنری کویل یکی از طرفداران پروپاقرص ویچر است



زمانی که زمزمه‌های ساخت سریال ویچر مطرح شده بود، هنری کویل از علاقه خود برای حضور در نقش ویچر خبر داد. کویل که وی را در فیلم‌های اخیر سوپرمن دیده‌ایم و نقش‌آفرینی بسیار جذابی نیز در جدیدترین فیلم ماموریت غیرممکن داشت از آن دسته بازیگرانی است که به کتاب‌های ویچر علاقه زیادی دارد و تمام این کتاب‌ها را خوانده است. از قرار معلوم هنری کویل میانه خوبی با بازی‌های ویدئویی نیز دارد و تمام سه‌قسمت بازی‌های ویچر را به پایان رسانده است. به همین دلیل هنری کویل در اولین برخورد به لورن اشمیت هیسریک به‌عنوان سازنده این سریال گفت که عاشق ویچر است و علاقه دارد تا در نقش گرالت بازی کند.

کدام‌یک از شخصیت‌های اصلی کتاب ویچر را در سریال می‌بینیم

به‌غیر از ینیفر، سیری و گرالت که در بالا به آن‌ها اشاره کردیم، «رُوچ» (Roach)، اسب معروف گرالت نیز در سریال حضور دارد و «رجیس خون‌آشام» (Regis the vampire) و «اِمیر وار اِمریس «(Emhyr var Emreis)، امپراتور نیلفگارد نیز دیگر شخصیت‌های کتاب‌های ویچر هستند که در سریال نیز چشم‌مان به جمال آن‌ها روشن خواهد شد.

«دَندلیون»، (Dandelion)، شخصیت عاشق‌پیشه‌ای که در بازی‌های ویچر، داستان قهرمانی‌های گرالت را روایت می‌کرد نیز در این سریال حاضر خواهد بود. برای طرفداران دوآتشه ویچر که کتاب‌های این مجموعه را مطالعه کرده‌اند باید بگوییم که «دندلیون» در این کتاب‌ها با نام «جاسکیِر» (Jaskier)، خطاب می‌شود و در سریال نیز او را با همین نام خواهیم دید و خبری از نام دندلیون نیست.

با توجه به مواردی که در بالا به آن‌ها اشاره کردیم می‌توان انتظار داشت ویچر به سریالی پرطرفدار تبدیل شود، اما همان‌گونه که در جریان هستید گردن سریال‌سازان، همیشه زیر تیغ تیز هواداران و منتقدین قرار دارد و با توجه به حجم گسترده طرفداران دوآتشه ویچر، اگر سازندگان این سریال دست از پا خطا کنند، سرنوشت بازی تاج و تخت در انتظار ویچر خواهد بود. با این حساب پیشنهاد می‌کنیم در ادامه انتظار خود را از سریال ویچر با ما و دیگر خواننده‌ها در میان بگذارید، آیا به نظر شما هنری کویل، بازیگر شایسته‌ای برای نقش گرالتِ ریویایی است و بازیگران نقش ینیفیر و سیری به درستی انتخاب شده اند؟

منبع: pcgamer، ign

ترسناک‌ترین فیلم‌های ژانر وحشت تاریخ با موضوع قاتل سریالی

ترسناک‌ترین فیلم‌های ژانر وحشت تاریخ با موضوع قاتل سریالی

برترین‌ها: رسانه‌ها به داستان قاتلین سریالی علاقه زیادی دارند. از جک درنده گرفته تا قاتل زودیاکی و از اد گین تا جفری دامر. بدین ترتیب می‌توان گفت که به نحوی قاتلین سریالی مورد علاقه ما هستند. دوست داریم مستند‌هایی در مورد این افراد ببینیم و فیلم‌های زندگینامه‌ای در مورد قاتلین سریالی نیز معمولاً با استقبال مواجه می‌شوند.

علاقه ما برای تماشای فیلم‌های مربوط به قاتلین سریالی داستانی و تخیلی نیز کمتر از داستان‌های واقعی نیست. اما چه چیزی این فیلم‌ها را تا به این حد برای ما جذاب ساخته است؟ علاوه بر ایجاد هیجان توسط رسانه‌ها در مورد این داستان ها، نداشتن دلایل خاص (ظاهراً) این قاتلین سریالی برای انجام جنایات خود است که باعث جلب توجه ما می‌شود، زیرا فکر می‌کنیم که باید دلیلی پشت این ماجرا‌ها باشد.

قاتلین سریالی نیز دلایل خاص خود را برای انجام جنایاتشان دارند که از دیدگاه عموم و یک شخص سالم از لحاظ عقلی و روانی قابل درک نیست. بدین بهانه در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ترسناک‌ترین و تاریک‌ترین فیلم‌های مربوط به داستان قاتلین سریالی تاریخ سینما آشنا کنیم.

1. ترس (1983)



فیلم «ترس» (Angst) یک فیلم ترسناک اتریشی به کارگردانی جرالد کارگل است که فیلم نامه خود را با همکاری زبینگو ریبژینسکی، کارگردان لهستانی برنده جایزه اسکار، نوشته است که تدوین و مدیر فیلم برداری فیلم را نیز بر عهده داشته است. فیلم داستان یک قاتل سریالی بی نام را روایت می‌کند که پس از آزادی از زندان کشتار‌های خود را آغاز می‌کند. داستان این مرد دیوانه تا حدودی بر اساس زندگی یک قاتل سریالی اتریشی به نام ورنر کنیسک ساخته شده که در دوران آزادی مشروط خود 3 نفر را شکنجه و به قتل رساند (یک مرد جوان ویلچرنشین، مادر پیر و خواهرش).

این فیلم به خاطر خشونت مفرطش، بعد از انتشار در بسیاری از کشور‌ها ممنوع شد. اما میزان خشونت ماجرا چیزی نیست که فیلم «ترس» را متفاوت می‌سازد. این فیلم به نحوی فیلم برداری شده که بیننده را وادار می‌کند جزئی از داستان باشد. دوربین برای لحظه‌ای شخصیت اصلی را رها نمی‌کند. در مواردی نیز که شخصیت قاتل در کادر دوربین قرار ندارد ما در حال تماشای قربانیان آینده از دید او هستیم. «ترس» شیرجه‌ای به عمق ذهن یک مرد دیوانه است بدون دیالوگ و حتی مونولوگ.

---

2. هنری: تصویر یک قاتل سریالی (1986)



عنوان فیلم تا حدود زیادی ماجرای داستان را نقل می‌کند. این فیلم که اولین تجربه کارگردانی جان مک ناتن بود ابتدا در سال 1986 در فستیوال بین المللی شیکاگو به نمایش درآمد، اما تنها 4 سال بعد به طور رسمی اکران شد. علیرغم بودجه بسیار پایین فیلم که باعث شده بود هیچ استودیویی انتشار آن را نپذیرد، «هنری: تصویر یک قاتل سریالی» (Henry: Portrait of a Serial Killer) فیلمی با کارگردانی و بازیگری بی نقص بود.

این فیلم داستان هنری با بازی مایکل روکر در اولین تجربه بازیگری اش را روایت می‌کند که ترکیبی عجیب از یک شخصیت دوست داشتنی و یک سایکوپات بی احساس است. این فیلم تصویری خشن، اما واقع گرایانه از یک قاتل سریالی ارائه می‌دهد، زیرا هیچ دلیلی برای اعمال هنری نمی‌بینید. او با انجام یک قتل بیننده را برای مدت کوتاهی متقاعد می‌کند که مرد باشرف و اخلاق مداری است و ناگهان قتل بعدی رخ می‌دهد که در تضاد کامل با مورد قبلی است.

---

3. هفت (1995)



فیلم «هفت» (Seven) به یک موفقیت بزرگ برای دیوید فینچر تبدیل شد. دومین فیلم دیوید فینچر با استقبال منتقدان و گیشه مواجه شد، چیزی که او پس از واکنش‌های نه چندان خوب به «بیگانه 3» (Alien 3) در سال 1992 به آن نیاز داشت. برخلاف دو فیلم قبلی این فهرست که انگیزه و منطق قاتلین مشخص نیست، شخصیت منفی فیلم «هفت» . جان داو. دلیل خود برای قتل را به طور شفاف بیان می‌دارد. او افراد را بر اساس هفت گناه کبیره و مرگبار می‌کشد.

اما او خود را خدا نمی‌بیند و هدف اصلی او تنبیه گناهکاران نیست. قتل‌های او بخشی از یک نقشه بزرگتر و استادانه برای زدن تلنگر به دنیایی است که گناه را تحمل می‌کند. در حالی که شاید مخاطب فکر کند جان داو نسبت به گناه خود غافل و بی توجه است، اما اینطور نیست. او برای خود نیز عدالت را می‌خواهند و برای این که نقشه استادانه اش به درستی به پایان برسد باید خودش نیز کشته شود. از لحاظ منطقی نقشه اش هیچ معنایی ندارد، اما اگر منطقه را کنار بگذاریم بسیار پرمعنا می‌شود.

---

4. روانی (1980)



فیلم «روانی» (Maniac) یک فیلم قاتل سریالی متفاوت در دوران خود بود که به جای تمرکز بر دیدگاه قربانیان، مخاطبش را در ذهن شخصیت قاتل فیلم، فرانک زیتو، غرق می‌کند. جلوه‌های ویژه فیلم توسط تام ساوینی انجام می‌شود و به همین دلیل باید انتظار یک فیلم پر از خونریزی و خشونت را داشته باشید. اما فیلم پیام دیگری دارد و آن این است که تا زمانی که عاقلانه فکر کنید نمی‌توانید این مرد روانی را درک کنید. اشارات و سرنخ‌هایی به دلیل قاتل سریالی شدن زیتو می‌شود.

در کودکی او توسط مادرش که ظاهراً روسپی گری می‌کرده شکنجه شده است و همین موضوع باعث شده که او دست به کشتن زنان جوان بزند. اما در شخصیت زیتو یک نقطه لطیف نیز وجود دارد و آن اینکه نه نیروی طبیعت است و نه یک مرد دیوانه. علیرغم تمام خشونت و خونریزی فیلم «روانی» می‌توان آن را بسیار شبیه «روانی» (Psycho) آلفرد هیچکاک دانست. او از دیدگاه عاشقانه به قربانیانش علاقمند است، اما گذشته تاریکش او را به قتلشان سوق می‌دهد.

---

5. روانی آمریکایی (2000)



پاتریک بیتمن، با بازی بی نقص کریستین بیل، یک قاتل سریالی بسیار جذاب است. به گفته راجر ایبرت، کارگردان فیلم، ماری هارون، «رمانی در مورد یک عاشق خونریزی را به فیلمی در مورد غرور انسان تبدیل می‌سازد». شاید یک کارگردان مرد می‌توانست توجیهاتی برای اعمال بیتمن پیدا کند، اما کارگردان زن فیلم تنها به خود اجازه می‌دهد از دور نظاره گر باشد و بدین ترتیب تصویری بی نقص از اینکه چطور کمال گرایی و تعقیب درست و دقیق قوانین در میان قشر بالای جامعه می‌تواند مردی را به یک هیولا تبدیل سازد ارائه می‌دهد. علاوه بر این، فیلم نشان می‌دهد که چطور زندگی روزمره و نیازمندی‌های آن می‌تواند ذهن یک نفر را به سمت قتل سوق دهد.

---

6. طغیان (1987)



ویلیام فریدکین فیلم برداری «طغیان» (Rampage) را در سال 1987 به پایان رساند و سپتامبر همان سال آن را در فستیوال فیلم بوستون به نمایش درآورد، اما به دلیل ورشکستگی منتشر کننده، فیلم تا سال 1992 منتشر نشد. این فیلم تا حدودی بر اساس داستان یک قاتل سریالی به نام ریچارد چیس ساخته شده که با لقب «خون آشام ساکرامنتو» شناخته می‌شد، زیرا خون قربانیانش را می‌نوشید.

در حالی که چیس تمامی علائم جنایی تمایل به خشونت در رفتار‌های خود را نشان می‌داد و در کودکی توسط والدینش مورد بدرفتاری قرار گرفته بود، اما نشانه‌ای از گذشته دردناک در ماجرای شخصیت چارلز ریس، قاتل سریالی فیلم فریدکین، دیده نمی‌شد.

چیزی که در فیلم دیده می‌شود، اما تلاش او برای موجه نشان دادن قتل هایش است. هر دوی آن‌ها می‌گویند که در تلاش برای زنده ماندن دست به قتل زده اند. چیس گفته بود که او قربانی توطئه نازی‌ها و موجودات فضایی است در حالی که ریس دلیل دقیق قتل هایش را بیان می‌کرد، اما بر این باور بود که مسئول رفتارهایش نبوده و مجبور به قتل شده است.

او حتی هنگام کشتن یکی از قربانیانش فریاد می‌زند: «متاسفم». فریدکین علاقه زیادی به نشان دادن دلایل ریس برای قتل هایش ندارد، اما اطلاع از داستان چیس می‌تواند به درک بهتر داستان کمک کند.

---

7. خانه‌ای که جک ساخت (2018)



جدیدترین اثر سینمایی لارس فون تریه یکی از معمول‌ترین تصویرسازی‌ها از طرز فکر و رفتار یک قاتل سریالی است. در «خانه‌ای که جک ساخت» (The House That Jack Built)، شخصیت جک با بازی مت دیلون یک آرشیتکت ناموفق است که داستان خود را از مجرای 5 داستان (قتل) روایت می‌کند که او را به یک قاتل سریالی تبدیل کرده اند. در این فیلم می‌توانید شاهد تمامی دلایل و توجهیاتی که قاتلین سریالی برای قتل هایشان ارائه می‌دهند باشید.

از این که یکی از قربانیانش بیش از حد حال بهم زن بوده و این موضوع باعث شده جک او را به قتل برساند تا اینکه قتل هایش را نوعی هنر معرفی می‌کند. دلیل دیگر او این است که هیچ کس نمی‌خواست به قربانیان او کمک کند تا جایی که او دیگر اهمیتی به رفتار‌های خود نداده و به درست و یا نادرست بودن آن‌ها فکر نمی‌کرد. در تمام طول فیلم جک سعی می‌کند خانه‌ای بسازد، اما در نهایت خانه او تنها جسد‌های قربانیانش است.

در تمام طول ماجرا، فیلم حس نرمال بودن مخاطب را به بوته آزمایش می‌گذارد و تنها حسی که در این مدت مخاطب دارد تنها نوعی همدردی با جک است که حتی در جهنم نیز هیچ پشیمانی ندارد.

---

8. شهروند ایکس (1995)




آندری چیکاتیلو بدون شک مشهورترین و ترسناک‌ترین قاتل سریالی اتحاد جماهیر شوروی است. او بین سال‌های 1978 تا 1990 بیش از 50 نفر را به قتل رساند. در بسیاری از موارد مشکل فیلم‌های مبتنی بر اتفاقات واقعی مربوط به قتل‌های سریالی این بود که به ماجرای واقعی وفاداری کامل ندارند، اما این موضوع در مورد فیلم «شهروند ایکس» (Citizen X) صدق نمی‌کند.

این فیلم بر اساس کتابی با عنوان «دپارتمان قاتل» (The Killer Department) نوشته رابرت کالن ساخته شده است، کالن یک گزارشگر خارجی بود که به پوشش ماجرای قتل‌های چیکاتیلو در اتحاد جماهیر شوروی پرداخته و از نزدیک تلاش‌های کارآگاهان شوروی در بوروکراسی پیچیده و فلج کننده کشورشان برای دستگیری این قاتل بدنام را روایت می‌کند. در ابتدای فیلم با باور و طرز فکر گروهی از کارآگاهان و روانشناسان در مورد قاتل آشنا می‌شویم و در ادامه شاهد نزدیکی نسبتاً کامل این باور با واقعیت هستیم.

قاتل سعی می‌کند قتل‌های خود را با آسیبی که در دوران کودکی و در جریان قحطی‌های دهه 1930 اتحاد جماهیر شوروی بر او حادث شده توجیه کند. او همچنین قربانیانش را انسان‌هایی پست و از طبقه بسیار پایین جامعه می‌بیند و خودش را تمیز کننده این نقص و بدین ترتیب جنایاتش از نظر او دلیلی موجه دارند.

---

9. گشت زنی (1980)



آیا تنفر از خود می‌تواند دلیلی برای قتل باشد؟ جنجالی‌ترین فیلم ویلیام فریدکین با عنوان «گشت زنی» (Cruising) ثابت می‌کند که جواب این سوال می‌تواند مثبت باشد. اگر چه برخی «جن گیر» (The Exorcist) را بحث برانگیزترین فیلم فریدکین می‌دانند، اما این عنوان شایسته «گشت زنی» است، زیرا محافظه کاران فیلم او را ترویج دهنده همجنسگرایی و فعالان مدافع حقوق همجنسگرایان آن را تبلیغی برای ترس از همجنسگرایی دانستند و بعد از تماشای فیلم شما نیز ممکن است هر دو دیدگاه را تایید کنید.

فیلم داستان یک پلیس مخفی را روایت می‌کند که در حال تحقیق در مورد یک سری قتل در کافه‌های همجنسگرایان است. در پایان به نظر می‌رسد قاتل دستگیر می‌شود، اما آیا او قاتل است؟ بار دیگر فریدکین به ما پاسخی روشن نمی‌دهد.

آیا قاتل واقعی دستگیر شده یا قاتل اصلی همان قهرمان داستان است؟ تنها چیزی که می‌توان با اطمینان و پس از اتمام فیلم گفت این است که قاتل یک همجنسگرای پنهان است که ترسش از پذیرش خود به عنوان یک همجنسگرا یا این که کیست او را به سمت قتل دیگران سوق داده است.

---

10. انسان سگ را گاز می‌گیرد (1992)



اکنون به اولین سوال مقاله باز می‌گردیم: «چرا تا به این حد شیفته قاتلین سریالی هستیم؟». مستند دروغین بلژیکی «انسان سگ را گاز می‌گیرد» (Man Bites Dog) تصریح می‌کند که دیوانگی رسانه‌ای که توسط روزنامه نگاران ایجاد می‌شود باعث شده که ما تا به این حد به قاتلین سریالی علاقه داشته باشیم. این فیلم داستان گروهی مستند ساز را روایت می‌کند که مردی به نام بن را تعقیب می‌کنند، یک قاتل سریالی جوان، کاریزماتیک و شوخ که به یک طغیان خونین دست می‌زند.

پیام فیلم این است که روزنامه نگاران نیز به اندازه قاتلین سریالی در جنایات آن‌ها سهیم هستند. مستند سازان ماجرا چنان درگیر شورانگیزی و هیجان ماجرا‌های خونین بن شده اند که رفته رفته به همدستا او تبدیل شده و در نهایت برایشان گران تمام می‌شود.

منبع: tasteofcinema

آبی خلیج فارس بر پرده سینما

آبی خلیج فارس بر پرده سینما

887382

30 تیر 1398 - 08:15

973 بازدید

روزنامه جام‌جم - باران حیدری: هنوز سمت و سوی سینمای بعد از انقلاب شکل و شمایل خاص خودش را پیدا نکرده بود که سال 65 ناصر تقوایی، «ناخدا خورشید» را بر بستر آب‌های خلیج فارس روایت کرد که همچنان از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران به شمار می‌رود.

پس از آن، فیلم‌های بسیار دیگری یکی پس از دیگری بر بستر روایی خلیج‌فارس ساخته شدند که دریا نقش پررنگی در فیلمنامه‌هایشان داشت. به بهانه حواشی و اتفاقات اخیری که در خلیج‌فارس رخ داده نگاهی اجمالی داشته‌ایم به فیلم‌هایی که بستر روایی آن‌ها آب‌های خلیج‌فارس یا ساحل آن است.

ناخدا خورشید (ناصر تقوایی)



داستان: ناخدا خورشید از طرف مردی به نام مستر فرهان، مامور می‌شود تا عده‌ای را همراه با لنجش به آن سوی مرز ببرد. ناخدا که از سوی خواجه ماجد، ثروتمند شهر، زیر فشار قرار دارد و بعد از به باد رفتن سرمایه‌اش توسط او، حالا نزدیک است لنجش را هم از دست بدهد، تصمیم می‌گیرد هر طور شده این ماموریت را انجام دهد و... در این فیلم که به تهیه‌کنندگی هارون یشایایی و محمدعلی سلطان‌زاده ساخته شده بازیگرانی نظیر داریوش ارجمند، علی نصیریان، سعید پورصمیمی، پروانه معصومی، جعفر والی، فتحعلی اویسی، غلامرضا گرشاسبی و. به ایفای نقش پرداخته‌اند.

میزان موفقیت: ناصر تقوایی، فیلمساز کهنه‌کار سینمای ایران، یکی از کلاسیک‌ترین آثار دریایی سینمایی ایران را که در آب‌های خلیج فارس روی می‌دهد، در سال 1365 خلق کرد. این فیلم جوایز بی‌شماری را دریافت کرد که از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (داریوش ارجمند) و لوح زرین بهترین بازیگر نقش دوم مرد (سعید پورصمیمی) در پنجمین جشنواره فیلم فجر اشاره کرد. همچنین ناصر تقوایی جایزه یوزپلنگ برنزی چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم لوکارنو را به خاطر این فیلم از آن خود کرد.

---

کشتی آنجلیکا (محمد بزرگ‌نیا)



داستان: «کشتی آنجلیکا» روایت کشتی‌ای است که سال‌ها پیش با محموله ارزشمندی از طلا و نقره در دریا غرق شده است. در این فیلم احمد بیک موفق می‌شود محل غرق‌شدن کشتی را بیابد و در پی خارج کردن گنجینه آن برآید. او برای این کار با پسر حاکم شیراز و به شرط تقسیم غنائم، عازم محل غرق شدن کشتی آنجلیکا می‌شود، اما پسر حاکم درصدد تصاحب تمام گنجینه برای خود برمی آید، غافل از این که انگلیسی‌های حاضر در جزیره که از ماجرا باخبر شده‌اند نیز تصمیم مشابهی دارند. عزت‌ا... انتظامی، داریوش ارجمند، مهدی فتحی، مجید مظفری، پرویز پورحسینی، آتیلا پسیانی و کتایون ریاحی از جمله بازیگران این فیلم هستند.

میزان موفقیت: محمد بزرگ نیا، کارگردانی است که علاقه‌اش به ساخت آثار دریایی بر کسی پوشیده نیست. از نکات قابل توجه در این فیلم قرار گرفتن چند نسل بازیگری در کنار هم است که خوشبختانه به نتیجه خوبی هم منجر شده است.

---

موج مرده (ابراهیم حاتمی‌کیا)



داستان: سردار مرتضی راشد از فرماندهان نیروی دریایی که در آستانه بازنشستگی قرار دارد، درصدد گرفتن انتقام از ناو آمریکایی وینسنس برمی‌آید. حبیب، فرزند مرتضی که به علت دوری از پدر در دوران جنگ و کمبود محبت پدری روحیات و طرز تفکر متفاوتی با پدرش دارد در حین فرار از مرز آبی کشور به همراه دختری محلی به اسم سلما توسط گارد ساحلی دستگیر می‌شود و.... پرویز پرستویی، آزیتا حاجیان، قاسم زارع، کامبیز کاشفی و پوپک گلدره از جمله بازیگران این فیلم هستند.

میزان موفقیت: ابراهیم حاتمی‌کیا، کارگردان صاحب سبکی است که آثار ارزشمندی را از خود در سینمای ایران به یادگار گذاشته است. این فیلم که به دوره‌های مختلف انقلاب، جنگ، صلح و اثرات آن روی کانون زندگی اجتماعی پرداخته اهمیت ویژه‌ای در کارنامه کاری حاتمی‌کیا ندارد و شاید بتوان آن را یک «آژانس شیشه‌ای» درجه 2 دانست.

---

جنگ نفتکش‌ها (محمد بزرگ‌نیا)



داستان: زمان جنگ ایران و عراق است و دامنه جنگ به خلیج فارس نیز کشیده شده و کشتی‌های نفتکش ایرانی مورد حمله دشمن قرار می‌گیرند.

در این میان یک ناخدای جوان تصمیم به عبور کشتی نفتکش از تنگه هرمز می‌گیرد و برای این کار از ناخدایی بازنشسته، ولی پرتجربه کمک می‌خواهد.

ناخدای پیر در ابتدا برای انجام این کار تمایلی ندارد، اما سرانجام می‌پذیرد و آن‌ها باوجود دسیسه‌ها و حملات دشمن موفق به عبور نفتکش غول پیکر از تنگه هرمز و رساندن محموله آن به کشور هلند می‌شوند. عزت‌ا... انتظامی، مجید مظفری، جمشید جهان‌زاده، ژاله علو، محمود عزیزی و حسن دادشکر در این فیلم بازی کرده‌اند.

میزان موفقیت: این فیلم سال 1372 براساس واقعه جنگ نفتکش‌ها در خلیج فارس در زمان جنگ ایران و عراق ساخته شد و جوایز زیادی را از آن خود کرد که از جمله آن‌ها می‌توان به سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر اشاره کرد.

---

افق (رسول ملاقلی پور)



داستان: گروهی از غواصان بسیج و سپاه پاسداران برای انهدام سکوی الامیه تجهیز می‌شوند. رزمنده‌ای به نام نصرت به تنهایی به ماموریت شناسایی و عکسبرداری از اسکله می‌رود. همرزم او، احمد که می‌داند نصرت بیمار است به دنبال او روان می‌شود. آن‌ها به محاصره دشمن درمی آیند. احمد نصرت را فراری می‌دهد و خود دستگیر و کشته می‌شود. با اطلاعاتی که نصرت در اختیار رزمندگان قرار‌می‌دهد، اسکله الامیه منهدم می‌شود و باقی ماجراها.

جهانبخش سلطانی، سیدجواد هاشمی، مهرزاد نوشیروانی و علی داروییان از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

میزان موفقیت: «افق» فیلمی به نویسندگی و کارگردانی رسول ملاقلی‌پور در گونه دفاع مقدس است که فیلمنامه قوی، صحنه‌آرایی و بازی‌های خوبش آن را به اثری جاویدان در تاریخ سینمای دفاع مقدس مبدل شده.

---

سایر فیلم‌ها



همچنین بخش‌هایی از فیلم‌های دونده، جست‌وجو در جزیره، داستان‌های جزیره، قصه‌های کیش، کتونی سفید، هر چی خدا بخواد، پنالتی، کنسرت روی آب، مروارید، تاکسی نارنجی، گلوگاه شیطان، آخرین نفر، پرتقال خونی، زادبوم و همه چی آرومه نیز بر‌آب‌های نیلگون خلیج فارس و ساحل آن می‌گذرد.